غزلی از سعدی

ساخت وبلاگ
روزی که فیدل كاسترو و یارانش در سواحل کوبا پیاده شدند تا انقلاب۱۹۵۹ را در آن جا رقم بزنند نیروهای باتیستا از قبل منتظرشان بودند تا دخلشان را بیاورند. همين هم شد و دخلشان را آوردند.از آن جمع ۸۰ نفره به شهادت برخی از تواریخ ۱۱ نفر زنده ماندند. چطور یازده نفر توانستند دو سال بعد از جنگل های سیراماسترا پایشان را به خیابان های هاوانا برسانند؟ جز آن که زمینه انقلاب در آن جا به شدت مستعد بود و از قبل اتفاقات بسیاری رخ داده بود تا آن حادثه به پیروزی منجر شود؟ ساده لوحان اما فقط همین عدد یازده را دیدند و گمانشان بر آن بود با یک نیروی چریکی اندک و همدل می توان هر ارتشی را به زانو درآورد. چه جان های ساده دلی که با این وهم و گمان در خاک غلطیدند.زمستان سال ۶۰ در همین جنگل های آمل صد و هشتاد نفر با هیبت رزمندگان کوبایی به خیال تکرار آن حادثه جانشان را گذاشتند کف دستشان. هر کس هم به آن ها می گفت آخر با ۱۸۰ نفر؟ می گفتند:فیدلی ها یازده نفر بودند تازه ما صد و هشتاد نفریم. آن ها بچه های کم هوشی نبودند. خیلی هایشان از دانشگاه های معتبر دنیا فارغ التحصیل شده بودند اما از زمانی که اولین گلوله را شلیک کردند تا زمان فروپاشی کل آن صد و هشتاد نفر، بیست و چهار ساعت هم نکشید. درک سطحی و مبتذل از مفهوم انقلاب و جامعه و مردم و ساختار سیاسی ممکن است چنین بلاهایی را هم سر آدم بیارود. غزلی از سعدی...
ما را در سایت غزلی از سعدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohsenheydari259 بازدید : 84 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 14:54

خوبه که از اندام بدن خودمون و کارکرد بدون نقصش بیشتر بدونیم و خدا را از خلقت بینقصش سپاس بگیم. تیموس یک اندام کوچک در پشت جناغه که وظیفه‌اش به زبان ساده میشه آموزش دادن به گلبول‌های سفیدِ تازه متولد شده، برای اینکه اشتباهی به سلول‌های بدن حمله نکنن. این تیموس عزیز و بسیار مهم با بالا رفتن سن انسان پیر و خسته میشه و یه جورایی باشگاه تربیت گلبول رو می‌بنده و فرد در معرض عفونت‌های کشنده قرار میگیره. همه اینارو گفتم تا آخرش به این برسم که واقعا فتبارک الله احسن الخالقین. غزلی از سعدی...
ما را در سایت غزلی از سعدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohsenheydari259 بازدید : 83 تاريخ : يکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت: 17:42

دیر یا زود اتفاق می‌افتد. ممکن است روز باشد یا شب، ممکن است وقت خواندن باشی یا سکوت، ممکن است در حال گریه باشی یا خنده، ممکن است در بستر یار باشی یا در بستر مرگ، شاید هنگامی باشد که قدم می‌زنی یا چای می‌نوشی؛ عاقبت جهان مشت خود را باز می‌کند و می‌بینی جفت‌پوچ است.

غزلی از سعدی...
ما را در سایت غزلی از سعدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohsenheydari259 بازدید : 92 تاريخ : يکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت: 17:42